ببینید | چرا باید صد سال تنهایی را بخوانیم؟ | روزگار خاندان بوئندیا در فقدان عشق
تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۸۵۴۳۶۷
به گزارش همشهری آنلاین، مارکز در مصاحبهای درباره دلیل نوشتن صد سال تنهایی میگوید: «میخواستم شیوهای ادبی پیدا کنم برای بیان تجربیاتی که به نوعی در کودکی بر من اثر گذاشته بودند...میخواستم تصویری ادبی از جهان کودکیام بر جای بگذارم که بخش اعظم آن در خانهای بزرگ و غمگین گذشت. با خواهری که خاک میخورد و مادربزرگی که آینده را پیشگویی میکرد و خویشان بیشماری با نام یکسان که هرگز تمایز چندانی میان شادی و دیوانگی قائل نبودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او میگوید که ایده صد سال تنهایی را از ۱۸سالگی در ذهن داشته و میخواسته نامش را خانه بگذارد، اما دست نگه داشته است: «چون آن زمان نه تجربهاش را داشتم، نه بنیهاش را و نه مهارت تکنیکی لازم را برای نوشتن کتابهایی مثل این...۱۵ سال طول کشید تا لحن مناسب کتاب را پیدا کنم. دنبال چیزی میگشتم که برای خودم حقیقی باشد. یک روز که با مرسدس و بچهها به سمت آکاپولکو (شهری در مکزیک) میراندیم، ناگهان به شکل یک تصویر در ذهنم شکل گرفت: باید قصه را همانطور شروع میکردم که مادربزرگم قصههایش را برایم تعریف میکرد.»
مارکز در طول نوشتن داستان صد سال تنهایی، اوضاع مالی نابسامانی را تجربه کرد و به گفته خودش، این همسرش مرسدس بود که در گذر از آن دوران و ایجاد فرصتی برای نوشتن، به او کمک کرد. هر چند که وقتی مرسدس نسخه ماشینشده را برای انتشارات پست میکرد، با خود میاندیشید که اگر این کتاب موفق از آب درنیاید چطور باید اوضاع مالی را سر و سامان داد، صد سال تنهایی، خیلی بیشتر از تصور مارکز و ناشر موفق از آب درآمد.
پلینیو مندوزا، مصاحبهکننده، از او میپرسد که به نظرش ریشه تنهایی خانواده بوئندیا که داستانشان را در صد سال تنهایی میخوانیم، در کجاست؟ مارکز پاسخ میدهد: «به نظر من در فقدان عشق. در کتاب میبینید که در طول یک قرن، تنها بوئندیایی که نطفهاش با عشق بسته شده آئورلیانویی است که دم خوک دارد. بوئندیاها نمیتوانستند عاشق شوند و این کلید تنهایی و سرخوردگیشان است. به نظر من، تنهایی درست نقطه مقابل همبستگی است.»
گفتوگوهای بیشتر مارکز درباره آثارش را میتوانید در کتاب عطر گوآبا با ترجمه نازنین دیهیمی و مهدی نوری از نشر ماهی بخوانید.
صد سال تنهایی شاید با بیش از ۱۰ ترجمه به فارسی منتشر شده است، اما ظاهرا بسیاری از این نسخهها، تفاوتهای قابل تاملی با کتاب اصلی دارند. بحث ترجمه این کتاب، یکی از مناقشات حوزه ترجمه در این سالها بوده است. برخی معتقدند کتاب در برگردان فارسی، کم و کسریهایی دارد و اختلافاتی با اثر مارکز. کاوه میرعباسی احتمالا آخرین کسی است که صد سال تنهایی را به فارسی ترجمه و کتابسرای نیک هم منتشر کرده است. این ترجمه از روی متن اصلی انجام شده و به گفته مترجم، آثار نویسندگان بزرگ که دیگر میان ما جا افتادهاند مثل مارکز، کمتر دچار سانسورهای اساسی میشوند.
در ویدیوی زیر میبینیم که داستان صد سال تنهایی چیست و چرا باید این کتاب را خواند. این ودیدیو از مجموعه ویدیوهایی است که بخش آموزش سایت TED با آدرس ed.ted.com ارائه میکند. تعدادی از ویدیوهای ادبی این سایت از جمله ویدیوی زیر را نشر بیدگل به فارسی ترجمه کرده است.
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمیکند.فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: video/mp4 عکس: طراحی لوئیزا ریورا برای صد سال تنهایی به سفارش انتشارات پنگوئن کد خبر 508551 برچسبها ادبیات آمریکای لاتین کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان کلمبیا کتاب - معرفی و نقد
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ادبیات آمریکای لاتین کلمبیا کتاب معرفی و نقد صد سال تنهایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۸۵۴۳۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روزگار بروبیای درشکهها | وقتی خیابانهای در سیطره درشکهها بود
همشهری آنلاین – حسن حسنزاده: نقطه عطف ورود نخستین وسیله حمل و نقل عمومی به تهران اما در دیدار یک هیئت بلندپایه انگلیسی با فتحعلیشاه قاجار رقم خورد. شهرام جبارزادگان، کارشناس حوزه حمل و نقل، در اینباره میگوید: «کالسکهای که هیئت انگلیسی به سرپرستی «سرگور اوزلی» در سال ۱۱۸۹ به فتحعلیشاه قاجار هدیه داد، نخستین وسیله حمل و نقل مدرنی بود که وارد خیابانهای تهران شد. تا پیش از آن پایتختنشینان برای جابجایی میان محلههای پنجگانه شهر از چهارپایان استفاده میکردند اما در سال ۱۲۳۰ دیگر کالسکه و درشکه به وسیلهای فراگیر در خیابانهای تهران تبدیل شده بود.»
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
در دوران ناصرالدینشاه با مداخله دولت، درشکه به نخستین وسیله حمل و نقل عمومی تهران تبدیل شد. اردشیر آلعوض، پژوهشگر فرهنگ عامه، میگوید: «تا پیش از دوران ناصرالدینشاه، دیگر دولتهای قاجار برای خود مسئولیتی در حوزه توسعه حمل و نقل عمومی قائل نبودند. ناصرالدینشاه پس از سفر فرنگ و الگو گرفتن از کشورهای غربی، تصمیم گرفت زیرساختهای لازم را برای حمل و نقل عمومی در تهران مهیا کند. او در اولین قدم کالسکهها را به عنوان نخستین وسیله حمل و نقل عمومی وارد معابر تهران کرد و اقداماتی برای مناسبسازی و ایجاد زیرساختهای حملونقل انجام داد.»
یکی از نخستین شرکتهای درشکهرانی تهران اما سال ۱۸۹۱ (۱۲۶۹ شمسی) شروع به کار کرد. میرزا جواد خان، کارمند عالیرتبه وزارت خارجه که امتیاز راهاندازی یک شرکت درشکهرانی را از سوی دولت وقت به دست آورده بود، با تامین سرمایه لازم، ۳۰ دستگاه درشکه وارد تهران کرد و با افزایش شمار درشکهها برخی نقاط پررفت و آمد شهر به پاتوق یا ایستگاه درشکهها تبدیل شد.
علیرضا زمانی، تهرانپژوه، درباره مهمترین ایستگاههای درشکهچیها در تهران قدیم میگوید: «میدان خراسان، امامزاده حسن(ع)، میدان توپخانه، سبزه میدان و میدان سرچشمه در سالهای فعالیت درشکهها در پایتخت، شلوغترین پاتوقهای درشکهها و کالسکهها بودند. مسافران مسگرآباد و زائران شاهعبدالعظیم با پرداخت ۱۵ تا ۲۰ ریال از ایستگاه میدان خراسان به مقصد میرسیدند. در محدوده میدان توپخانه، سبزه میدان و سرچشمه درشکههای یک اسبه میایستادند که مردم معمولا آنها را برای مسافرت و یا ساعتی کرایه میکردند. این درشکهها در زمستان برای سفرهای درونشهری یک قران و پنج شاهی و برای کرایه یک ساعته هم دو قران و ده شاهی در محدوده درون شهر و یا سه قران در خارج از محدوده شهر کرایه میگرفتند.»
فعالیت کالسکهها و درشکهها با قوانین و بخشنامههای جالبی هم همراه بود؛ از جمله اینکه درشکهها و کالسکهها اجازه ورود به همه نقاط و معابر شهر را نداشتند و برای دسترسی به برخی نقاط پایتخت باید مجوز میگرفتند؛ مجوزی که شباهت زیادی با طرح ترافیک امروزی خودروها داشت.
کد خبر 848273 برچسبها محله هویت شهری همشهری محله تاریخ عمومی ایران حمل و نقل شهری